"مدرسهی زندگی"
در چند سال اخیر به عنوان شعار مدرسهی مطلوب و آرمانی، در آموزش و پرورش مطرح شده است. توجه به مدرسه در میان لایههای مختلف نظام تعلیم و تربیت، توجه مبارک و درستی است، چرا که اساساً هنگامی که سخن از نهاد تعلیم و تربیت به میان میآید، مدرسه است که بستر اساسی و فضای تأثیرگذار تربیتی بر دانشآموز به شمار میآید و سایر عناصر یا لایههای تربیتی و آموزشی، به عنوان پشتیبان یا ابزار و اجزای این عنصر تلقی میشوند. به ویژه اگر تربیت و پرورش رویکرد غالب بر آموزش و پرورش شمرده شود، نقش و اهمیت "مدرسه" بیشتر روشن میگردد. در دهههای گذشته نیز این "مدرسه" بوده است که از طرفی بیش از هر چیز مورد توجه صاحب نظران و مصلحان عرصهی تعلیم و تربیت قرار داشته و عمدهی تلاشها و تدابیر تربیتی آنان را به خود جلب میکرده و از سوی دیگر تفاوت اهداف و الگوهای مدیریتی و تربیتی و آموزشی مدارس، عامل اصلی در تفاوت برونداد و میزان موفقیت و کارآمدی آنان بوده است.
در میان رویکردهای مختلف دانشآموزمحوری، معلممحوری، کلاسمحوری، موضوع محوری، کتاب محوری و … ، به نظر میرسد رویکرد "مدرسه محوری" باید اصل تلقی شود و بر خلاف وضعیت موجود که مدرسه از جایگاه و شأن چندانی در میان عناصر و لایههای تربیتی و آموزشی برخوردار نیست، باید "مدرسه" به محور اصلی برنامهریزیها و عرصهی اساسی نفوذ و تحقق اهداف مورد نظر در تعلیم و تربیت تبدیل گردد.
نخستین پیام "مدرسهی زندگی"، توجه به مدرسه محوری است و ارتقاء جایگاه و نقش "مدرسه" در نظام تعلیم و تربیت. پیش از این نیز با طرح شعارهایی از قبیل "مدرسهی سبز" یا "مدرسهی مطلوب" رویکرد مدرسه محوری مورد توجه قرار گرفته است. ولی "مدرسهی زندگی" فراتر از یک شعار، با برخورداری از پشتوانهی نظری عمیق و برخاسته از بنیادیترین مفاهیم و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، میتواند به یک "نظریه" تبدیل شود و نگاه متولیان تعلیم و تربیت و نیز آحاد جامعه را نسبت به مدرسه اصلاح کند و ارتقا بخشد.
برای برنامهی درسی ملی و سایر خرده نظامهای آموزش و پرورش، مبانی نظری و چشمانداز مدرسهی زندگی میتواند به عنوان یک رویکرد، جهتگیریهای اساسی آموزش و پرورش را تعیین نماید و متناسب با انتظارات و ویژگیهای آن، عناصر مختلف نظام برنامهریزی درسی و آموزشی را رقم بزند. در حقیقت "مدرسه" یکی از مخاطبان اصلی برنامهی درسی ملی – و هر برنامه و طرح اساسی و تحول آفرین در آموزش و پرورش – یه شمار میآید و بنابراین جایگاه و نقش آن در عناصر این برنامه باید لحاظ شده باشد.
مدرسه، تنها یک فضای فیزیکی نیست که مکان برگزاری کلاس درس، آزمایشگاه، کارگاه و … است و جمعی از معلمان و دانشآموزان را در خود جای میدهد، بلکه باید به مثابه نهادی تربیتی و آموزشی و بستر رشد و شکوفایی همهی عناصر انسانیِ دستاندرکار تلقی شود.
زندگی نیز تنها به زیست طبیعی یا زیست اجتماعی محدود نمیشود، بلکه زیست معنوی و جاودانه را نیز شامل میگردد که البته بریده از زیست طبیعی و اجتماعی نمیباشد و زندگی طبیعی انسان را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد و به عنوان هدف غایی تعلیم و تربیت، در فرایند تربیت شکل میگیرد و زمینهساز دستیابی به حیات طیبه برای فراگیران و متربیان میگردد.
"مدرسهی زندگی" نهادی زنده، پویا و تعالی یابنده است که همهی عناصر انسانی آن در تعامل خلاق و فعال با یکدیگر، در مسیر حیات طیبه و به سوی رشد فکری، ایمانی، علمی، عملی و اخلاقی در حرکت و مجاهدت میباشند.
در این دیدگاه، مدرسه همچون خانواده یک نهاد است و اساساً مصداق و تبلور عینی نهاد تعلیم و تربیت رسمی شمرده میشود. مدرسه، نه خانهی دوم دانشآموزان، که خانوادهی دوم آنان است. همانگونه که عنصر اصلی و محوری خانواده و شاخص اصلی کارکرد صحیح و مطلوب آن وابسته به وضعیت فیزیکی یا حقوقی و جغرافیایی "خانه" نیست، شاخص اصلی کارکرد صحیح یک مدرسه هم، وضعیت فیزیکی و فضای کالبدی مدرسه نمیباشد، بلکه مجموعهی اصول و روابط، فرایندها و هنجارهایی که به گونهای عینی و اثرگذار، همهی عوامل انسانی مرتبط با این نهاد را تحت تأثیر تربیتی و آموزشی خود قرار میدهد، شاخص اصلی است. مدرسهی زندگی، سازمان تربیتیای است که نه تنها دانشآموزان را برای زندگی پاک و متعالی توانمند و آماده میسازد، بلکه بستر حیات معقول و مطلوب را برای مربیان و معلمان و نیز اولیای دانشآموزان فراهم میسازد.
در مدرسهی زندگی، نشاط، تفکر، خلاقیت، ایمان، مهرورزی، آزادی، سلامت، نوآوری، اخلاق، آداب، مهارتها، بصیرت سیاسی و اجتماعی، توانمندی، کارآفرینی، همکاری و تعاون، پیشرفت، نظم، هویت ملی، مبارزه با باطل، مجاهدت در راه حق، مشارکت جویی، یادگیرندگی، و … عناصری است که در عینیت اهداف، برنامهها و روابط فی مابین عوامل انسانی آن تحقق یافته است.
.: Weblog Themes By Pichak :.